سلام دوستان امروز میخوام قسمت 10 و 11 مستندو بزارم یکی از دوستای رهنما دوستم اپلود کرده بود ولی کیفیتش زیاد عالی نیست بازم ببخشید وقتی دوستم با کیفیت عالی گذاشت منم میزارم
سلام دوستان امروز میخوام عکس های جدید سونگ واسه تون بزارم که قبلا کلیپشو گذاشتم
سلام دوستان امروز میخوام عکس جدید سونگ و سه قلوها که به قسمت 11 مربوط میشه بزارم
سلام دوستان خوبید امروز میخوام عکس های پشت صحنه مستندو بزارم
سلام دوستان امروز میخوام عکس های گرافیکی که دوستم تانیا درسته کرده رو بزارم گفتم بد نباشه شما هم ببینید
اول اینکه سونگی بعد از اینکه یه بار توی مصاحبش با مجله styler اعلام کرد که دوقلوها دخترم میخواد دوباره توی جشن سالگرد بازگشت سوپرمن اعلام کرد که یه دوقلو دخترم میخواد به نام های Woo Ri و Na Ra . ولی میگه هنوزدر این رابطه با همسرش صحبتی نکرده و تازه به شوخیم گفت : مادرزن متاسفم . این فقط خیال شخصی منه .
من بیجا میکنم تو دوباره بچه دار شی . تیم فوتبال نیس که ... ماکروویو هم نیست . عجباااا
دوم هم اینکه سونگ ایل گوک دونده ی مشعل بازی اینچئون آسیایی 2014 خواهد شد دوباره . ( منبع : وب زهراجون )
خب بریم سراغ مرور قسمت 9 بازگشت سوپرمن :
ذکر منبع:پرنس افسانه ای-نگار جونم
این اپیزود با زن و برقص سه قلوها شروع شد . انرژی هاشون تو حلق کارگردان .
ماموریت این هفته ایل گوک اینه که عکسای سه قلوها برای کارت شناساییاشون بگیره ولی خیلی هم آسون نبود . هوووووف . یعنی همون لحظه ای که سونگی اومد یه کاغذ سفید چسبوند به دیوار برای پشت عکساشون دهان و من سه پریدن و کمی پارش کردن . نمیدونم این من سه چه عشقی داره همش آپارو دست بندازه . خودتون که دیدید ... وقتی ایل گوک بهش میگه اینکارو نکنه من سه هی بدترش میکنه . یه دردسر ساز واقعی : من سه سونگ .
خب ... دهان اولین کسیه که میره و ایل گوک ازش عکس میگیره ولی با تشکر فراوان از من سه هر عکسی ه ایل گوک ازش گرفت یا خودش توش بود یا دستش روی دوربین بود . یعنی همش من سه تو مود اینه که آپارو عصبانی کنه . خب دیگه نشد از دهان عکس بگیرن . این اولیش .
نوبت من سه میرسه ولی هنوزم دست از شیطونی کردن بر نمیداره . نه خودش عکس میگیره نه میزاره بقیه عکسشونو بگیرن . جالب این جاست که به دوربین هم میگه دایناسور .
اصلا تو کار دایناسوره بچم . اینم از دومیش که نشد . جالب توجهتون .
من سه : آپا یه دایناسور داره .
نوبت مین گوک رسید و بازم من سه . خب چیه ؟ بچم فکر میکنه دوربین دایناسوره هی میخواد بگیرتش .
من سه : گرفتمت ( دایناسور = دوربین )
یعنی ته خندست کارای این فسقلی دردسرساز اینم سومیش .
حالا دیگه بابا هم خسته ... ول میکنه میره تو اتاق یه چی بیاره . اینجا من سه دوباره تصمیم میگیره مین گوک بیچاره رو اذیتش کنه . قبول دارید مین گوک خیلی بامزست ؟؟ یه پا قند و نباته برا خودش .
آخی الهیییییی من سه اشتباهی میخوره به مین گوک ولی خیلی زود رفت بغلش کرد . اینا همش آپاشون یادشون داده هاااا . قسمت قبی که یادتونه ؟؟؟
ایل گوک برمیگرده اینجا با یکی از اختراعات خودش که اومده یه تبلت گذاشته زیر دوربین و کارتون پرورو رو پش میکنه ... اینجوری دیگه سه قلوها اذیت نمیکنن ... بله و موفقم شد . سه قلوهامون آروم برای خودشون ایستادن و کارتون تماشا کردن و ایل گوک هم عکسارو گرفت دیگه .
خب اینجا سونگی ارت شناساییاشونو درست میکنه براشون ، میره کارتون رو خاموش میکنه تا عکسارو نشون سه قلوها بده .. ولی کی حق خاموش کردن کارتون رو داره ؟؟ سه تایی زدن زیر گریه . پنج دقیقه بعد آروم شدن ولی بازم به عکساشون اهمیت ندادن . راست میگن دیگه ... کارتون مهم تره . بعله
ایل گوک سعی میکنه یادشون بده چطوری خودشون لباس هاشون بپوشن ولی باز به بن بست میخوره ولی وقتی توجهی نمیبینه سعی میکنه اول یادشون بده چطور زی پیرهنی بپوشن .. بریم نتیجه ها رو ببینیم .
مین گوک : موفق میشه لباس رو از سرش رد کنه ولی وقتی خواست دستاشو ببره داخل آخر سر پاهاش رو برد تولباس . بعد از اینکه کمی ایل گوک یادش داد تونست دستاشو هم ببره داخل لباس .
من سه : فرار ... من به این چیزا علاقه ندارممم رو داره به پدرش میگه ولی ایل گوک رو پوشوندن لباسا تمرکز کرده بود پس اصلا نشنید من سه چی گفت .
دهان : توجه نکرد ... (پدر منظورشه)
همونطور که ایل گوک داشت به دهان یاد میداد چطور لباس بپوشه مین گوک لباسش رو در آورد ایل گوک رفت لباس من سه رو بهش پوشوند ولی ....
من سه : من خرابکاری کردم . ( یعنی خیلی زیبا با تراکتور رفت رو اعصاب آپا )
ایل گوک : اه ... بعد از اینکه لباسات رو برت کردم ....
بالاخره با هر بدبختی بود لباسارو پوشیدن و 4 تایی رفتن بیرون و دیگه مثل قبل شیطونی نمیکنن توی خیابون و دست همدیگه رو گرفتن . آخیییییی نی نی هامون دیگه بزرگ شدن .
توی مصاحبه ایل گوک میگه سه قلوهارو توی یه کلاسی با والدین ثبت نام کرده که اون روز میخوان با نون شکلک درست کنن .
بعد از پخت و پز مادرا با ایل گوک سر صحبت رو باز میکنن و بیشتر اونا از ایل گوک بابت کمک های بی وقفه به همسرش قدردانی کردن . اینجا ایل گوک میگه وقتی بچه ها بازی با عروسک هاشون رو تموم میکنن اونارو جمع میکنن بخاطر همینه که خونه بیشتر خالی بنظر میاد و یکی از مادرا به ایل گوک میگه من نزدیک شما زندگی میکنم و بیشتر اوقات سه قلوهارو توی قطار سونگ میبینم .
سلام دوستان برید پست خبر جدید سونگ رو نگاه کنید ویرایشش کردم